مراحل درمان بیماری ها ۱

بسم الله الرحمن الرحیم

در این نوشته، مقداری از بحث بیماری تا درمان را در ۲ قسمت توضیح می دهم؛ ان شاالله استفاده کافی را ببرید.

و متوجه می شوید فرد بیمار باید چه مراحلی طی کند تا به درمان برسد.

تمام افرادی که بیماری دارند باید این موارد را در نظر بگیرند که درمانشان نتیجه بخش باشد.

اصول درمان در طب سنتی

ما یک صوت آموزشی داریم با این عنوان که “چرا درمان نمی شویم؟

در این صوت عوامل زیادی معرفی گردیده که چند مورد آن را برای شما توضیح خواهم داد.

هر کدام از ما قبلا بیمار شده و یا همین حالا بیمار هستیم.

یک نفر با چاقی، یکی با لاغری، یکی درد زانو، یکی بی خوابی، یکی پوکی استخوان، یکی با کم خونی، یکی با سرطان، یکی با کیست و غیره

ولی جدای از نوع دارو و روش درمان،  همه ی این بیماری ها دارای نکته های مشترک و یکسانی هستند که به درمان کمک می کند.

یکی از این نکات مشترک، این است که ما باید از بیماری بدمان بیاید.

تا زمانی که من از بزرگی شکم استفاده می کنم و یا پیش بقیه پز می دهم به درمان نمیرسم.

تا زمانی که از لاغری تعریف می کنم به درمان نمیرسم.

تا زمانی که هیچ فعالیتی نداشته و زمان خوابیدن برایمان مهم نیست، از بی خوابی بدمان نمی آید.

وقتی از نظر دیگران قد کوتاه هستم ولی برای خودم اهمیتی ندارد به درمان نمیرسم.

ما گاهی زورکی و اجبارا به دنبال درمان هستیم.
مثلا آقا به خانمش می گوید چاق هستی و باید لاغر شوی. خانم هم ناراحت شده و از غر زدن های همسرش خسته می شود و می خواهد لاغر شود اما به نتیجه نمی رسد.

یا یک نفر هست که دنبال چاق شدن است با این هدف که تست بازیگری دده و قبول شود ولی در نظر خودش اهمیت چندانی ندارد.

روی دیگر قضیه


از طرفی ممکن است یک نفر دارای اضافه وزن بوده و عاشق شریک زندگی اش باشد و با عشق، دنبال روش های کاهش وزن رفته و به نتیجه هم خواهد رسید.

باید عاشق سلامتی،  و متنفر از بیماری باشیم.

از خودتان بپرسید آیا من واقعا از این بیماری در عذابم یا اینکه دارم باهاش زندگی می کنم؟

فرض کنید مدتی است که دست شما گاهی درد گرفته و اذیت می کند؛ ۳ حالت دارد:

  1. دنبال درمان رفته و تمام تلاشتان را می کنید تا خوب شوید.
  2. دنبال درمان رفته ولی اگر خوب نشد کاری نمی کنید.
  3. نیازی به دکتر نیست، خودش خوب میشه

حالا فرض کنید که دستتان به قدری درد گرفته که اصلا نمی توانید حرکتش داده و با آن کار کنید. در این حالت حتما اقدام کرده و تا خوب نشده، دست بردار نیستید. دلیلش این است که در حالت دوم نمی توانید با آن کنار بیایید. نمی توانید زندگی کنید.

بیماری شما چه دندان باشد چه هیکل چه موی سر… باید “در نظر شما” به گونه ای باشد که نتوانید با آن زندگی کنید.

شاید مثال خوبی نباشد ولی تصور کنید یک نفر را پیش شما آورده و می گویند که این فرد پس از ازدواج، همسرش را کتک زده و اهل فحاشی و بد دهانی است و بارها خیانت کرده…

(فرض کنید هم جنس شماست)

حالا قرار است یک ماه با این فرد زندگی کنید. یا قرار است روشی به شما معرفی کند که با اجرای آن لاغر شوید؛
خب قطعا خوشتان نمی آید و به هیچ وجه حاضر نیستید با او زندگی کرده یا از خدماتش استفاده کنید مگر اینکه مثل او باشید.

هرچه که روش این فرد عالی و کامل باشد، شما از او خوشتان نمی آید و به دلیل این حس تنفر یا بی علاقگی به درمان نمی رسید.

روی دیگر قضیه

یک نفر متاهل را پیش شما آورده و می گویند این فرد زندگی را برای همسرش بهشت کرده و حتی یک بار هم بد دهنی یا کتک زدن یا ناراحتی نداشته و از هر نظر کامل و ایده آل است؛ (فرض کنید همجنس خودتان است)

شما با کمال میل حاضرید مدتی در کنار او زندگی کرده و یا از روش لاغر شدنش استفاده کنید. و نتیجه هم میگیرید.

شما وقتی از یک فرد خوشتان بیاید، هر عیب و نقصی هم از او ببینید، برای خودتان توجیه می کنید. اما وقتی از کسی بدتان بیاید، خوبی هایش هم برای شما قابل تحسین و خوشایند نیست.

یکی از نکات مهم برای انتخاب همسر این است که در چند جلسه اول به دلتان بنشیند در غیر این صورت علاقه ایجاد نمی شود.

فرد درمانگر یا طبیب و دکتر شما هم باید به دلتان بنشیند.

دکتر بد

فرض کنید به دکتر مراجعه کرده و از هیکل یا قیافه او خوشتان نیامده؛ پیشنهاد میکنم خارج شوید. به این دلیل که حس خوبی نسبت به او ندارید.

هر زمانی که نسبت به پزشکتان احساس بد پیدا کردید، او را عوض کنید.

این حس بد گاهی به دلیل بدگویی دیگران یا تجربه بد یا رفتار بد است.

قطعا از پزشکی که به شما روحیه و حس خوب میدهد بیشتر خوشتان آمده تا کسی که حرف نا امیدی و منفی میزند.

دکتر خوب

شخصی پیدا کنید که از نظر شما قابل اعتماد و دانا و خوش تیپ باشد و اگر از او بدگویی شد، حاضر باشید دفاع کنید.

وقتی که این شخص به شما گفت از فلان روش استفاده کن، شما خیالتان راحت است که کار درست را انجام می دهید.

اما اگر یک نفر که با او راحت نیستید به شما پیشنهاد درمان کرد، می گویید نکنه چیزی سرش نشه؟ و دچار شک می شوید.

نکته خیلی جالب و مهم اینجاست که:
اگر پزشکتان را دوست نداشته باشید و به درمان نرسید، اشکال را از او میبینید.
اما اگر پزشکتان را دوست داشته باشید و به درمان نرسید، اشکال را از کم کاری خودتان دیده و سعی می کنید خودتان و دیگران را توجیه کنید.

خب پس تا اینجا باید پزشکتان را دوست داشته باشید.

روش درمانی

علاوه بر پزشک،  روش درمانی هم باید مورد علاقه شما باشد.

و من قبل از رونمایی از دوره کاهش اشتها از اعضای کانال خواسته بودم که روش درمانی مورد علاقه را برای خودشان مشخص کرده و سپس دنبال کنند.

یک نفر با دارو خوردن راحت است، یک نفر دارای حس بدی نسبت به داروهاست. یک نفر از دم کردنی خوشش می آید و یک نفر از خوابیدن…

با مطالعه مجدد و تفکر به این مطلب درک متفاوتی پیدا خواهید کرد.

قسمت دوم مراحل درمان در طب سنتی

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها